۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

موقعیت شما : صفحه اصلی » بیوگرافی
زندگی نامه استاد شهریار
زندگی نامه استاد شهریار

زندگی نامه استاد شهریار

در تقویم هجری شمسی روز بیست و هفتم شهریور ماه که مصادف با سالروز درگذشت شاعر بلندآوازه ایران، استاد شهریار است را به افتخار ایشان روز شعر و ادب فارسی نامگذاری کرده‌اند. ماهم به مناسبت همین روز قصد داریم در این مقاله به بررسی زندگی نامه استاد شهریار بپردازیم. پس از شما می‌خواهیم در ادامه […]

در تقویم هجری شمسی روز بیست و هفتم شهریور ماه که مصادف با سالروز درگذشت شاعر بلندآوازه ایران، استاد شهریار است را به افتخار ایشان روز شعر و ادب فارسی نامگذاری کرده‌اند.

ماهم به مناسبت همین روز قصد داریم در این مقاله به بررسی زندگی نامه استاد شهریار بپردازیم. پس از شما می‌خواهیم در ادامه این مطلب همراه ما باشید.

 

دوران کودکی استاد شهریار

سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار در تاریخ ۱۱ دی ۱۲۸۵ در شهر تبریز متولد شد. پدر او حاج میرآقا خشکنابی یکی از وکلای درجه‌اول تبریز و مادرش زنی خانه‌دار بود.

از آن‌جا که ایام کودکی شهریار مصادف با انقلاب مشروطیت و شیوع بیماری وبا در تبریز بود؛ بیشتر دوران کودکی را در زادگاه پدری‌اش یعنی روستای خشکناب گذراند.

روستای خشکناب یکی‌از توابع شهرستان بستان‌آباد استان آذربایجان شرقی می‌باشد.

شهریار تحصیلات خود را در مکتب‌خانه همان روستا نزد ملا‌محمدباقر و ملاابراهیم با قرائت قرآن، نصاب و گلستان سعدی شروع کرد. او از دوران کودکی انس عجیبی با قرآن و دیوان حافظ داشت.

کلاس‌های ابتدائی را در مدرسه متحده‌فیوضات، سیکل اول را در دبیرستان فردوسی که آن‌ زمان دبیرستان مبارکه محمدیه نام داشت گذراند. سپس در سال ۱۲۹۹ برای ادامه تحصیل راهی تهران شد و در مدرسه دارالفنون تحصیلات متوسطه خود را به پایان رساند.

 

عشق نافرجام

شهریار در سال ۱۳۰۵ وارد مدرسه طب یا همان دانشکده پزشکی تهران شد.

پس از پنج سال تحصیل در رشته پزشکی درست زمانی‌که چیزی به پایان دوره پزشکی و اخذ مدرک باقی نمانده بود، با دختری به نام «ثریا» آشنا شده و با او وارد رابطه عاشقانه می‌شود.

امّا شهریار در بدست آوردن آن دختر تنها نبوده و یک رقیب عشقی سرسخت به نام چراغعلی سالار حشمت داشت. او که پسرعموی رضا‌شاه بود به‌واسطه نفوذی که داشت، به‌اجبار ثریا را به عقد خود درمی‌آورد و با آن ازدواج می‌کند.

شهریار بعد از ازدواج ثریا یکباره تحصیل در رشته پزشکی را رها می‌کند و بعد از چندی سرگردانی در سال ۱۳۱۰ در اداره ثبت و اسناد شهر نیشابور مشغول به‌کار می‌شود و تا چهار سال در آن شهر زندگی می‌کند.

او در آن چند سالی که در نیشابور زندگی می‌کرد، موفق شد به دیدار استاد کمال‌الملک؛ نقاش معروف ایرانی برود و حاصل این دیدار مثنوی کمال‌الملک می‌باشد که در دیوانش هم آمده است.

شهریار در اواخر سال ۱۳۱۴ جهت درمان بیماری که آن موقع داشت، به تهران بازمی‌گردد و در یکی از بیمارستان‌‌های تهران بستری می‌شود. خبر بازگشت شهریار به گوش ثریا می‌رسد و او نیز برای عیادت به بیمارستان می‌رود. در همین عیادت استاد آن غزل معروف «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا» را می‌سرایند.

شهریار پس از پایان دوران درمانش دیگر به نیشابور باز‌نمی‌گردد و آن عیادت هم آخرین دیدار او با ثریا می‌شود. او بعد از آن‌که در تهران ماندنی شد، حرفه حسابداری را از آقایان امیرخیزی، یگانی و اشتری فرا می‌گیرد و به‌واسطه آن‌ها در بانک کشاورزی استخدام می‌شود.

شهریار این ناکامی در رسیدن به معشوقش را موهبت و راهی برای رسیدن به عشق حقیقی خداوند می‌دانست و از این عشق به‌عنوان یکی از بت‌های زندگی‌اش یاد می‌کرد که مانع ارتباط او با خدا بود.

 

انتخاب تخلص شهریار

شهریار زمانی که در تبریز به‌سر می‌برد از تخلص «بهجت» در شعرهایش استفاده می‌کرد. امّا وقتی برای ادامه تحصیل به تهران رفت، از فردی به نام «خانم بهجت» خانه‌ای اجاره کرد. به گفته خود شهریار، او آن موقع دریافت که «بهجت» نامی دخترانه است و برای او استفاده از چنین تخلصی مناسب نیست. بنابراین برای پیدا کردن تخلص، دست به دامان حضرت حافظ شد.

او به دیوان حافظ تفأل می‌کند تا تخلص را از حافظ بگیرد. بار اولی که دیوان را باز می‌کند، این مصرع می‌آید: «که چرخ این سکه دولت به‌نام شهریاران زد» امّا شهریار به‌دنبال تخلصی درویشانه بود. برای بار دوم به حافظ رجوع می‌کند، این‌بار مصرع «رَوم به شهر خود و شهریار خود باشم» می‌آید.

شهریار برخلاف میل باطنی‌اش به انتخاب حضرت حافظ احترام می‌گذارد و از آن پس از تخلص «شهریار» در شعرهایش استفاده می‌کند.

 

منظومه حیدربابا

استاد شهریار در پاسخ به سوالی در مورد نحوه شکل گرفتن «منظومه حیدربابا» چنین پاسخ می‌دهند که: «در آن چند سالی که مادرم بعد از فوت پدر، همراه من در تهران زندگی می‌کردند.

روزی از من خواست که شعری به زبان مادری‌ام بگویم تا هم خودش و هم همشهریانم بتوانند آن را بفهمند. چرا که تمام شعرهایی که تا آن موقع سروده بودم، به زبان فارسی بودند. بنابراین من هم تحت تاثیر خواسته مادرم، شروع به ساختن منظومه حیدربابا کردم.»

 

ازدواج شهریار

شهریار در سال ۱۳۳۲ بعد از سه دهه دوری از وطن به زادگاهش تبریز بازگشت.

او بعد از یکسال زندگی در تبریز یعنی در سال ۱۳۳۳ و در سن ۴۸ سالگی با نوه دختر عمه‌اش «عزیزه عبدالخلقی» که معلم ۲۱ ساله‌ای بود، ازدواج کرد.

ثمره این ازدواج دو دختر به‌نام‌های شهرزاد و مریم و یک پسر به‌نام هادی می‌باشد.

 

بیماری استاد شهریار

استاد شهریار در سال ۱۳۶۷ پس از تحمل هشت ماه بیماری ریوی به دستور آیت‌الله خامنه‌ای به تهران منتقل می‌شوند و پس از بستری و مداوا در بیمارستان مهر تهران در تاریخ ۶۷/۶/۲۶ ساعت ۶/۴۵ دقیقه صبح دارفانی را به‌درود گفتند و به سرای‌باقی شتافتند.

روحشان شاد و راهشان مستدام.

 

کلام آخر!

اول از همه امیدواریم با خواندن این مطلب، اطلاعات درخوری درباره زندگی نامه استاد شهریار کسب کرده باشید و دوم اینکه ما در این مطلب سعی کردیم به طور مختصر ولی جامع به بررسی زندگی نامه استاد شهریار بپردازیم و علت وارد نشدن به جزئیات زندگی نامه ایشان، جلوگیری از طولانی شدن و خارج از حوصله قرار گرفتن مطلب است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

نوشته های مشابه

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*